بارمان جیگر ،برسام عسل

دیر اومدیم ولی با دست پر

سفرنامه کیش   اول از همه کشتی سواری آقای بارمان و برسام ( یکی از آرزوهای بارمانه سوار کشتی و هواپیما و اتوبوس و حتی آژانس بشه خلاصه سوار هر چیری به غیر از ماشین شخصی ) البته منم میزارم به حساب اینکه قراره یکی از رجال بشه و راننده داشته باشه برسام در حال چاپو کردن آدامس رستوران اولش یه ذره نگاه کرد و بعد که دید خبری نیست با خشونت گفت آدامسسسسسسس آفاهه هم ترسید همه آدامسا رو تقدیم کرد و حالا دوباره قسمت مورد علاقه بارمان (مایعات آبمیوه شیردر انواع مختلف چایی نوشابه ها ) بعضی وقتا فکر میکنم تو بچگی بلعیدنو خوب یاد نگرفته مثلا بعد از خوردن نوشیدنی سر میز شام میخوابه آخه دیگه کاری نداره که وبعدشم با ...
22 تير 1390

این روزهای بارمان و برسام

برسام کوچولوی خوته که حسابی راه دلبری رو باد گرفته و یه بند چشمک میزنه و بوس میفرسته همه هم کلاسیهای مهرشئ صدا میزنه هیواااااااااااااااااااااا ( شیوا) ایمااااااااااااان (ایلمان ) همیمان (نریمان ) هر چی هم که بر خلاف میلش باشه و نخوادش سه بار میگه نه نه نه گفتگوی تلفنی هم در حد ایو ننام و بعدشم با آیفون قاطی میکنه کیههههههههههههههه خدا رو شکر دو روزی هم هست که صورتش دیگه زخم و زیلی نشده حالا آقای بارمان خان خونه چه بگویم که اگه نگم بهتره ولی میگم چون خودش خاطرهای هست دیگه حدودای دو هفته پیش بارمان رو گذاشتم خونه داییم تا برم بیرون از شانس بچه های داییم دعواشون شده بود و بارمانم اون وسط یه کایکسیون کامل حرفهای بد بد یاد گرفته خالا فک...
5 تير 1390
1